اعضای خانواده با حمایت های سالم خود می توانند درمان را تسهیل و تسریع کنند.بعضی اوقات ممکن است خود فرد در مورد مشکل اعتیاد خویش اطلاع داشته باشد ولی هیچ گاه درمان را شروع نکند.در این مرحله اطرافیان می توانند اطلاعات بیشتری به او بدهند و فرد را از عواقب رفتارش بیشتر آگاه سازند و به درمان تشویقش کنند.
مثلا همسر بگوید:”دیروز وقتی خواستگار مهرنوش فهمید تو مواد مصرف می کنی جلسه ی خواستگاری را به هم زد و رفت” .لازم است این جملات بسیار کوتاه باشند و سریع تمام شوند،اگر ادامه پیدا کند ممکن است کار به بحث و مشاجره بکشد.در صورتی که فرد احساس کند به او نیش و کنایه می زنند،اثر مثبتی نخواهد داشت.افرادی که در مرحله ی تامل هستند باید احساس کنند که اگر تغییر را شروع کنند حامی و پشتیبان دارند.در اینجا خانواده نقش مشوق داشته و به او یادآور می شوند که توان ترک کردن را دارد و می تواند اقدام کند.
به تجربه ثابت شده است،بسیاری از معتادانی که قادر به ترک مستمر شده اند اغلب از حمایت خانوادگی مناسب برخوردار بوده اند و در رابطه ی نزدیک با خانواده ی خود قرار داشته اند؛لذا تنها شرط مهم برای ادامه ی درمان وجود زمینه های مناسب در خانواده است.چنانچه محیط آماده نباشد،رفتار اعتیادی نیز ادامه پیدا خواهد کرد.نزدیکان مهم بیمار،می توانند بیمار را در تلاش هایش برای بهبودی حمایت کنند.بهتر است بیمار بیان کند چه نوع حمایت هایی را از افراد نزدیک خود انتظار دارد.این انتظارات باید تا حد ممکن واضح و امکان پذیر باشند؛شیوه هایی را که دیگران می توانند بدینوسیله کمک خود را ارائه دهند توصیف کند،مانند:
– همراهی بیمار جهت آمد و رفت به جلسات روان درمانی.
– کمک به کاستن نشانه های برانگیزاننده ی مصرف مواد در محیط.
– صحبت کردن با آنها در زمان وسوسه (میل به مصرف) یا افکار مرتبط با آن.
– سپردن تکالیف سبک و کم استرس به بیمار،به طوری که تدریجا وظایف و مسئولیت ها مهمتر شود.
فردی که می خواهد به بیمار مبتلا به مواد کمک کند باید تبحر داشته باشد.به همین دلیل یاری گرفتن از افراد مجرب و کارآزموده از قبیل درمانگران و بهبودیافتگان،اقدام موثری است.ضروری است پدرها و مادرها و همسران،بیماری اعتیاد را بشناسند تا بتوانند به طور موثر عمل کنند.همان گونه که تعمیر یک ماشین نیازمند به تخصص مکانیک است،به همین نحو هم افراد باید یاد بگیرند،چطور با فرزند یا همسر بیمار خود اجع به مساله ی مواد صحبت کنند.اکثر خانواده ها به سبب ناآگاهی از اعتیاد،می خواهند خودشان مساله را به نحوی حل و فصل کنند و پنهان کاری هم می کنند که کسی نفهمد فرزندشان موادمصرف می کند.درنتیجه چون نمی خواهند از کسی کمک بگیرند،خودشان هم بیمار می شوند و مشکل را پیچیده تر می کنند.به همین دلیل ضروری است اطرافیان دلسوز،کمک کردن به فرد معتاد را یاد بگیرند.
تحقیقات نشان می دهد اطرافیان بیمار نقش بسیار کلیدی دارند و می توانند فرایند درمان را تسهیل کرده و یا به تعویق اندازند.در مواجهه با سو مصرف مواد باید هشیار بود؛به محض اینکه خانواده متوجه شد فرزند و یا همسر،در دام اعتیاد دچار شده باید واکنش مناسبی ازخود نشان دهند و با ندانم کاری آسیب های جدی تر به خود،فرد بیمار و سایر اعضای خانواده وارد نکنند.همان گونه که در مواقع آتش سوزی،غرق شدن و تصادفات با بهره گیری از افراد کارآزموده (مامور آتش نشانی،نجات غریق و مسئولین اورژانس) از صدمات جدی تر جلوگیری می شود،در زمینه ی اعتیاد هم این امر صادق است.با زور و تنبیه چیزی درست نمی شود.با گفتن این که غیرت داشته باش،ترک کن،مساله وخیمتر میشود.
درمان اعتیاد به مداخله حرفه ای نیاز دارد،همان طور که فرزندتان را به دندانپزشکی می برید،برای درمان این بیماری هم باید از متخصصین و افراد در حال بهبودی کمک بگیرید.
به تجربه ثابت شده است افرادی که اعتیاد داشته اند و بارها دست به ترک و یا قطع ناگهانی زده اند هیچکدام موفق نبوده و برگشت به مصرف مواد داشته اند.آنچه ضروری است خانواده ها بدانند این است که فرد معتاد همراه با بازپروری جسم (کاهش تدریجی مواد و فرصت دادن به سلول های عصبی برای تولید مواد شبه افیونی)،باید روی شناخت ها،باورها،احساسات و جهان بینی خود کار کند.در غیر این صورت در مواجهه با اولین بهم ریختگی و ناملایمات،مجددا به سراغ مواد می رود چرا که مهارت های سازشی را نیاموخته و بیماری های زیربنایی وی درمان نشده اند.
خانواده هائی که با ماهیت این بیماری آشنایی دارند نه تنها در مقابل بیمارشان نمی ایستند بلکه همانند یک پرستار دلسوز،با صبر و شکیبایی فرایند درمان را پیگیری می کنند و قبول دارند که اعتیاد را نمی شوند یک شبه ترک کرد.
منبع : کتاب در یک قدمی صبح