موادی که دستگاه عصبی مرکزی را تغيير می دهند مواد روان گردان هستند (الکل ؛ نيکوتين ؛ کوکائين) و موادی امثال اينها که اعتياد به آنها مشکل بزرگ بعضی از جوامع امروزی است. همچنين کافئين که در قهوه و نوشابه ها يافت می شود از جمله مواد روان گردان هستند. تمام اين مواد می توانند باعث وابستگی روانی مصرف کننده شوند و مهم تر از آن اين است که باعث وابستگی جسمی نيز می شود.
اعتياد پاسخی فيزيولوژيک است که مصرف پی در پی مواد مخدر موجب آن می شود و عملکرد طبيعی نورونها و سيناپس هارا تغيير می دهد.هنگامی که عملکرد نورون يا سيناپسی توسط مواد مخدر تغيير کرد از آن پس آن نورون يا سيناپس به طور طبيعی به کار خود ادامه نمی دهد مگر با بودن موادمخدر.
شخص با مصرف پی در پی مواد مخدر به آن معتاد می شود و بدن او نسبت به آن ماده مخدر عادت می کند.شخص معتاد بايد با گذشت زمان مقدار ماده مخدر مصرفی اش را افزايش داده تا نياز بدنش تامين شود.نيکوتين ماده ای اعتياد آور است که در برگهای گياه تنباکو يافت می شود.اين ماده بسيار سمی است و حدود60 ميلی گرم از آن برای انسان مرگ آور است. نيکوتين سريعا وارد جريان خون شده و در بدن به گردش در می آيد.عملکرد نيکوتين در مغز شبيه به عملکرد انتقال دهنده عصبی استيل کولين است.
نيکوتين به دليل شباهت ساختاری با استيل کولين به محلهای مخصوصی در سلول عصبی که به طور طبيعی محل ها گيرنده های استيل کولين هستند متصل می شوند.اين جايگاهها از مراکز کنترل مغز هستند که بسياری از فعاليت های مغزی را کنترل می کنند.اتصال نيکوتين به سلولهای عصبی موجب تغييرات بسياری می شود پس از مدتی بدن فرد سيگاری تنها در حضور نيکوتين به جای استيل کولين به طور طبيعی کار می کند و در حضور حذف نيکوتين حالت طبيعی بدن مختل می شود.هنگام بدست آمدن اين حالت تنها راه برگشت بدن به حالت طبيعی کشيدن سيگار است.در اينجا است که می گوييم فرد سيگاری معتاد به کشيدن سيگار است.
داروهای روان گردان نوعی مواد مخدرند که در تسکين درد و القای خواب نقش بسزايی دارند. بسياری از اين مواد از گياهان تيره خشخاش به دست می آيند. مواد مخدری که از ترياک استخراج می شوند شامل: مورفين، هروئين و کدئين هستند. پزشکان برای تسکين درد بيماران گاه کدئين تجويز می کنند. مورفين نيز يکی از موثرترين تسکين دهنده های درد می باشد که امروزه در پزشکی مورد استفاده قرار می گيرد. گيرنده های درد محرکهايی که باعث درد می شوند را شناسايی می کنند.درد در بدن نقش اهميت زايی دارد درد به ما می گويد که يکی از بافتهای بدن ما زخمی و يا آسیب ديده شده است.وقتی عضوی آسيب ديده می شود از انتهای اعصاب آسيب ديده ی آن پيام هايی انتقال داده می شود که باعث احساس درد می شود.پيامهای عصبی حامل درد را به نخاع و سپس به مغز انتقال می دهند.پس از رسيدن پيام عصبی درد به طناب عصبی؛ پيام درد بوسيله گروهی از انتقال دهنده های عصبی به نام انکفالين ها سرکوب می شوند.زمانی که انکفالين ها به نورونهای نخاع می پيوندند از انتقال پيام به مغز جلو گيری می کنند .مواد مخدر عملکردی مشابه به انکفالين ها دارند و به گيرنده های پروتئينی درد در طناب عصبی می پيوندند و از انتقال پيام درد به مغز و احساس درد جلوگيری می کنند.
– مشروبات الکلي
– با نوشيدن مشروبات الکلي ، الکل بسرعت در معده و روده جذب شده و با انحلال در آب پلاسما وارد جريان خون مي شود. الکل چند مرکز را در مغز تحت تاثير قرار مي دهد. اين مراکز به ترتيب اثر عبارتند از :
1 – بافت خاکستري که بزرگترين قسمت مغز است.سلولهاي اين بافت ، اطلاعات حسي شما را پردازش مي کند، فرآيند تفکر و هوشياري شما را به عهده دارد و آغازگر بيشتر حرکات ماهيچه اي شماست.
الکل در اين بخش ، کار مراکز رفتارهاي بازدارنده (نه نوروترانسميترهاي بازدارنده) را مختل مي کند. در اين صورت شخص پر حرف مي شود ، اعتماد به نفس بيشتري احساس مي کند و ديگر چندان به قوانين بازدارنده اجتماعي پايبند نيست.
پردازش اطلاعات حسي را کند مي کند در نتيجه شخص در حسهاي پنجگانه خود دچار مشکلاتي مانند تاري ديد، کاهش شنوايي ، بي حسي پوست و غيره مي شود و آستانه درد نيز در او بالا مي رود (درد را کمتر حس مي کند) فرآيندهاي فکري را متوقف مي کند و اين باعث مي شود شخص نتواند بخوبي قضاوت يا فکر کند.
2 – دستگاه ليمبيک که احساسات و حافظه را کنترل مي کند. وقتي الکل بر اين بخش اثر مي گذارد شخص دچار احساسات اغراق آميز (مانند خشم ، پرخاش ، تهاجم) و ضعف حافظه مي شود.
3 – مخچه که حرکت ماهيچه هاي بدن را هماهنگ مي کند. به زبان ساده ، مخچه با اثرگذاري بر سيگنال هاي حرکتي ماهيچه ها، دقيق و بي نقص بودن حرکات را کنترل مي کند و مانع لرزش اعضا يا ناشيانه بودن و بروز اشتباه در حرکات مي شود. با تاثير الکل بر اين بخش ، حرکات ماهيچه اي ناهماهنگ خواهد شد. علاوه بر هماهنگي حرکات ارادي ، مخچه هماهنگي حرکات ظريف موردنياز براي حفظ تعادل را نيز به عهده دارد؛ بنابراين با رسيدن الکل به مخچه ، شخص تعادل خود را براحتي از دست مي دهد. تلوتلو خوردن آدم مست به همين علت است.
4 – بصل النخاع يا ساقه مغز. تمامي اعمال غيرارادي بدن مانند تنفس ، تپش قلب ، دما و هشياري را کنترل مي کند. وقتي الکل به مراکز بالايي بصل النخاع مي رسد به شخص احساس خواب آلودگي دست مي دهد که با افزايش BAC ممکن است به بيهوشي بينجامد. اگر BAC به قدري زياد شود که بتواند بر اين فعاليت ها اثربگذارد شخص ممکن است به کندي نفس بکشد يا فشار خون و دماي بدن افت کند و در نهايت به کاهش و توقف اين علايم حياتي و مرگ بينجامد.
منبع : iranteb.blogfa.com