لازم است بدانید که افراد در رواندرمانیهای فردی و گروهی که در بهترین کمپ های ترک اعتیاد انجام میشود، یاد میگیرند که هر چیزی، هر کسی و هر جایی که باعث وسوسه که نهایتا ممکن است موجب لغزش در آنها شود را کنار بگذارند یا تغییرات لازم را در آن به عمل آورند، گاهی افراد تمایل دارند که اعتیاد را ترک کنند ولی وسایل خود را، یا دوستان مصرفکننده خود را هنوز داشته باشند.
در چنین مواقعی تعارض بین خانواده و فرد مصرفکننده ایجاد میشود. دعوا، بحث و جدل هیچ دردی را دوا نمیکند، بهتر است با او به صحبت بپردازید و استدلال کنید که چرا دوستان مصرفکننده برای او مضر هستند. شما میتوانید از او سؤال کنید آیا نظر روانشناس یا اعضای شرکتکننده در گروهدرمانیها نیز همین است که رفت و آمد با دوستان مصرفکننده هیچ اشکالی ندارد؟ و پیرامون این مسئله بدون این که احساسات خود از قبیل نفرت از دوستان مصرفکننده را دخالت دهید، استدلال کنید.
البته گاهی اوقات افرادی دیده شدهاند که ضمن این که محیط آنها و دوستان آنها آلودهاند به خاطر انگیزه بالایی که دارند ترک میکنند و هرگز تسلیم وسوسهها نمیشوند.
با این حال بهتر است که به بیمار در حال بهبودی این مسئله را اینگونه بیان کنید:
” من متوجه شدم که وسوسهها نقش مهمی در بیماری شما دارند، بنابراین باید تمام تلاش خود را بکنیم تا چیزهایی که باعث وسوسه شما میشوند را از اطرافت دور کنیم. اگر میگوییم این دوستان شما نباید دیگر برایت مهم باشند، فقط به این دلیل است که حدس میزنیم با دیدن آنها و رفت و آمد با آنها خودت بیشتر اذیت میشوی و باعث وسوسه شما میشوند، شما میتوانی دوستان بهتری انتخاب کنی و دوستان پاکی داشته باشی مثل دوستانی که در گروههای NA هستند یا دوستان شما در گروهدرمانیها.”
بهترین رفتار اعضای خانواده با بیمار در حال بهبودی چیست؟
والدین قاطع و مقتدر، والدینی هستند که ضمن این که یک رابطه دوستانه برقرار میکنند از جایگاه ویژهای نیز برخوردارند و به نظم و قانون نیز اهمیت میدهند. به عبارتی دیگر این والدین اقتدار خود را هرگز از دست ندادهاند و عشق و محبت را به همراه نظم و قانونمندی و استدلال با هم به کار میگیرند.
اکثر خانوادهها میپرسند: آیا ما بیمار خود را کنترل کنیم؟
ابتدا یک مثال خارج از اعتیاد میزنیم، و سپس به این سؤال پاسخ میدهیم.
فرض کنید دختری 17 ساله، هر روز هنگامی که از دبیرستان خارج میشود، پدرش را میبیند که با اتومبیل رو به روی درب مدرسه منتظرش ایستاده تا او را به منزل ببرد و روزهای دیگر نیز به نوبت، برادرانش این کار را انجام میدهند، فرض کنید این دختر هیچ رابطه دوستانهای با پدر و برادرانش ندارد و احساس میکند که مدام تحت نظر آنهاست.
سعی کنید خود را جای این دختر خانم 17 ساله قرار دهید، چه احساسی به شما دست میدهد. اگر این خانم جزء شاگردان ممتاز مدرسه باشد، احتمالاً بیشتر از دیگران ناراحت میشود، چون مدام از خود میپرسد من باید چه کاری انجام دهم تا پدر و برادرانم به من اعتماد کنند؟ و چرا اینها دست از سر من برنمیدارند؟ مگر من کاری انجام دادهام یا مگر به من شک دارند که هر روز مثل نگهبان من را کنترل میکنند؟ دیگران در مورد من چه فکری میکنند؟ احتمالاً همکلاسیها و مسئولین مدرسه هم فکر میکنند که پدر و برادرانم به من شک دارند؟
حالا فرض کنید دختر دیگری که او هم 17 ساله است و با پدر و برادرانش رابطه دوستانهای بر اساس اعتماد و اطمینان برقرار کرده، هر روز پدر یا برادرانش را میبیند که رو به روی درب مدرسه منتظرش ایستادهاند تا او را به منزل ببرند. سعی کنید خود را جای این دختر خانم قرار دهید. چه احساسی دارید؟
احتمالاً خوشحال میشوید و حتی ممکن است بخواهید به دوستانتان نشان دهید که چه خانواده منسجم و با محبتی دارید که این قدر به فکر شما هستند و هر روز شما را از مدرسه به خانه میبرند و این خانم نیز احساس خوبی دارد مخصوصاً وقتی متوجه میشودکه خانواده کاملاً به او اعتماد دارند ولی به خاطر راحتی او یا به خاطر عدم امنیت در جامعه او را همراهی میکنند.
برقراری رابطه دوستانه در خانواده
تفاوت این دو خانواده فقط در برقراری یک رابطه دوستانه بر اساس اعتماد و اطمینان بود. شما باید قدمها را به ترتیب و گام به گام بردارید. اکثر خانوادهها چون مهارت لازم برای برقراری رابطه دوستانه را ندارند و همچنین چون برقراری روابط دوستانه نیازمند تلاش، مهارت، دقت، وقت و انرژی زیادی است، سریعاً به سراغ روشهای سادهتری مثل کنترل کردن و تنبیه و تهدید و غیره میروند و این باعث خرابتر شدن تمام کارها و روابط بین افراد میشود.
بهترین سبک رفتاری، سبک والد مقتدر و قاطع بود. به شرطی که این سبک را به صورت کامل اجرا کنید، به عبارتی دوستی و محبت به همراه کنترل و قانون.
ابتدا به برقراری رابطه دوستانه بپردازید و بعد کنترل کردن را پیش بگیرید، به عبارتی کنترل کردن به شیوه کاملاً محسوس نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازمه درمان است به شرطی که خانواده ابتدا رابطه دوستانه را برقرار کرده باشد. بدون برقراری رابطه دوستانه، کنترل کردن بیمار کاملاً اشتباه است.
شما میتوانید در این موارد از این جملات استفاده کنید:
من متوجه شدهام که وسوسهها نقش زیادی در بیماری اعتیاد دارند، بنابراین ما نیاز داریم که با یکدیگر همکاری کنیم و هر چیزی که باعث وسوسه شما میشود را شناسایی و آنها را حذف کنیم، تغییر بدهیم یا کنترل کنیم.
من به خاطر اینکه شما را دوست دارم و برای شما ارزش و احترام خاصی قائل هستم، حاضرم در این زمینه به شما کمک کنم.
گاهی اوقات فشار وسوسهها به قدری شدید هستند که شما به تنهایی نمیتوانید آنها را کنترل کنید و این آن لحظاتی است که وسوسهها شما را وادار به مصرف میکنند، به همین دلیل میخواهم به من اجازه بدهید تا مواقعی که حس میکنم شرایطی ایجاد شده که باعث وسوسه شما میشود یا شرایطی که متوجه میشوم شما وسوسه شدهاید من مواظب باشم و اگر توانستم به شما کمک کنم.
مثلاً گاهی اتفاق افتاده که فشار وسوسهها آن قدر زیاد شده که افراد آنها را به عمل تبدیل کردهاند اما خانواده آنها متوجه شدهاند که فرد وسوسه شده و کمکهایی که لازم بوده را به موقع انجام دادهاند و از لغزش فرد جلوگیری کردهاند.
قبل از هر چیز دوست دارم هر چیزی، هر کسی و هر جایی، هر فکری، احساسی یا رفتاری که باعث وسوسه شما میشود را شناسایی و کنترل کنیم و شرایط محیطی را تا حد امکان تغییر دهیم. نظر شما چیست؟
افراد در گروهدرمانیها آموزش میبینند تا لیستی از تمام چیزهایی که آنها را وسوسه میکند تهیه کرده و سپس نسبت به کنترل آنها اقدام کنند. شما میتوانید در تهیه این لیست به آنها کمک کنید.
نقش حفظ انگیزه در پاک ماندن از اعتیاد
بسیاری از بیماران هنگامی که وسوسه میشوند و لغزش میکنند، برای لغزش خود بهانههایی را میآورند تا با این توجیهات از احساس گناه رهایی پیدا کنند ولی گاهی بهانههایی که برای لغزش میآورند، اگر قدری تأمل کنیم متوجه میشویم که میتوان وسوسه بعد از ترک اعتیاد را پیشگیری کرد.
مثلاً اکثراً میگویند: لغزشها و عودهای من به خاطر استرسها و این بود که همسرم مدام به من گیر میداد و من را کنترل میکرد. در حالی که من اصلاً مصرف نکرده بودم. اجازه دهید این مسئله را نیز با یک مثال شرح دهیم. فرض کنید: خشایار هجده سال تخریب داشته و در حال حاضر شش ماه از پاکی او میگذرد.
خشایار این شش ماه پاکی را به سختی به دست آورده. او تمام عوارض جسمی و روانی ناشی از ترک اعتیاد را تحمل کرده، وی تمام درد جسمی و تمام مسائل دیگر مثل بیخوابی، بیقراری، افسردگی، اضطراب و بیحوصلگی و غیره را فقط به خاطر خودش و خانوادهاش و پاک بودن تحمل کرده است. این دقیقه چیزی است که به آن انگیزه گفته میشود.
انگیزه مراجع را در بالاترین نقطه نگهدارند. فرض میکنیم که خشایار 100% برای پاک بودن انگیزه دارد. خشایار وارد محیط کار خود میشود و دوستان مصرفکنندهاش او را میبینند و میگویند، آفرین بعد از هجده سال تخریب، شش ماه پاک بودن واقعاً هنر میخواهد، ماشاءاالله به ارادهای که داری اما نباید زندگی را سخت بگیری، تو که 6 ماه پاک بودی، با یک بار مصرف که دوباره معتاد نمیشوی.
ما امشب دور هم جمع میشویم، خیلی دوست داریم که تو هم همراه ما باشی. حتی اگر نمیخواهی مصرف کنی ولی در جمع ما حاضر شو تا به ما هم خوش بگذرد. خشایار پیشنهاد این دوستان را با قاطعیت تمام رد میکند. چون در گروهدرمانیهای مرکز ترک اعتیاد شرکت کرده و مهارتهای ابراز وجود، جرات ورزی و “نه گفتن” را آموخته است، ولی هنگامی که شب به خانه باز میگردد، برحسب اتفاق به جای این که ساعت 10 به خانه برگردد به دلیل ترافیک و تصادف خودروهای دیگر، ساعت 30/11 شب به منزل میرسد و قیافه خستهای دارد.
همسر خشایار همین که قیافه خسته و تأخیر چندین ساعتی او را میبیند نمیتواند خود را کنترل کند و به یاد روزهای تلخ مصرف شوهرش میافتد و یکمرتبه به جای سلام و احوالپرسی، دچار ترس و نگرانی میشود و به او میگوید: کجا بودی؟ با کی بودی؟ دوباره شروع کردی؟
خلاصه، آن شب یک بحث و جدل در میگیرد. خشایار اصرار دارد که من مصرف نکردهام و همسر مدام تکرار میکند که دروغ میگویی و فکر کردی من متوجه نمیشوم و غیره.
فرض کنید خشایار هفته بعد نیز از طرف دوستان دیگرش به مصرف دعوت میشود و او باز امتناع میکند و دلیل امتناع او نیز انگیزه وی برای ترک اعتیاد و دوست داشتن خود و خانوادهاش است. شب هنگام وقتی که به خانه باز میگردد، شارژ تلفن همراهش تمام میشود و نمیتواند به همسرش بگوید که امشب نیز در ترافیک گیر کرده است، اتفاقاً راننده تاکسی هم آن قدر سیگار میکشد که لباس خشایار بوی سیگار میگیرد. خشایار وارد خانه میشود و همسر حتی یک کلمه با او حرف نمیزند و خشایار هر چقدر علت را میپرسد، همسر فقط میگوید از بوی لباسهایت، از خاموش کردن تلفن همراهت و تأخیرت بپرس… خشایار از صبح تا الآن تمام درد جسمی و روانی را به خاطر پاک بودن تحمل کرده است.
اگر این رفتارهای همسر (گیر دادنهای بیمورد و غلط) ادامه پیدا کند، آنگاه اگر شما به جای خشایار باشید، در دفعات بعدی به پیشنهاد دوستان مصرفکننده برای این که فقط پیش آنها باشید حتی مصرف نکنید، پاسخ مثبت نمیدهید؟
خشایار میگوید: علت لغزش من این است که دیدم این همه درد و زحمت را تحمل میکنم ولی باز همسرم فکر میکند که من مصرفکننده هستم و آنقدر من را ناراحت کرد که من نتوانستم تحملکنم، به خود گفتم: من چه مصرف کنم و چه نکنم، همسرم فکر میکند که من مصرفکننده هستم. بنابراین تصمیم گرفتم با دوستانم به باغ بروم ولی مصرف نکنم. ولی یکی دو بار که رفتم دوباره وسوسهها من را از پا در آوردند و ناگهان دیدم که بر سر منقل نشستهام.
ترک کردن و پاکی باید برای خود فرد باشد نه برای خانواده و همسر. به عبارتی، انگیزه باید کاملاً درونی باشد.
انگیزه بیمار مهمترین عنصر لازم برای درمان بیمار و حتی تمام درمان است. بنابراین هر عاملی که این انگیزه را کاهش دهد، مخل درمان بیماری اعتیاد است و باید شناسایی و حذف شود.
این جاست که ما به خانوادهها پیشنهاد میکنیم که رفتارشان، افکارشان و احساساتشان را بیشتر بشناسند و درک کنند. کدام یک انگیزه همسر آنها را کمتر یا بیشتر میکند و نهایتاً آن را مدیریت کنند. پدری که هنوز پسر خود را پس از شش ماه پاکی، معتاد صدا میکند یا پدری که به پسر خود میگوید چهار روز پاکی، فکر کردی آدم شدی، قطعاً انگیزه بیمار را کاهش خواهد داد و باعث ناراحتی و افزایش فشار روانی بیمار خود میشود.
بنابراین بهتر است خانوادهها در حمایت فرزندان خود باشند و حتی اگر آنها دچار لغزش هم شدند از آنها حمایت کنند و سریعا اقدامات پس از لغزش را برای فرزندان خود انجام دهند.
—————————————-
درباره کلینیک
اولین مرکز درمان سوء مصرف مواد با مجوز رسمی از دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان
کلینیک ترک اعتیاد پویان (سال تاسیس : 1385 )
دکتر سیده زهرا پیرو نذیری
ساعت کار صبح ها 9 الی 13 و عصر ها 17 الی 21
آدرس : رشت – خیابان مطهری – بین مسجد چهار برادران و سه راه حاجی آباد – ساختمان حکمت – طبقه 2
تلفن : 33330485 013 – 33341501 013
پست الکترونیک :info@pooyanclinic.ir
اینستاگرام : instagram.com/pooyan_clinic
—————-
منبع:kampfarmaniyeh.com